Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-26@07:15:50 GMT

چرا تزار به جنگ نیاز دارد؟

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۹۹۵۱

چرا تزار به جنگ نیاز دارد؟

امپراتور روم دومیتیان را تنها به خاطر یک شوخی به یاد می‌آورند. دومیتیان گفت: «امپراتور بودن چیز وحشتناکی است؛ زیرا همگان فکر می‌کنند که پارانویای شما درباره ترور بی‌اساس است؛ تا زمانی که واقعا به قتل نرسیده باشید!» بلافاصله پس از آن دومیتیان ترور شد.

به گزارش دنیای اقتصاد، سیمون سی‌بگ مونته‌فیوره، روزنامه‌نگار و نویسنده کتاب درباره خاندان رومانوف، در مجله تایم در یک مطلب نوشت: هوشیاری به شکل افراطی‌اش، روحیه اساسی استبداد است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مستبدان نه تنها باید در آن شرایط زندگی کنند، بلکه با آن کنار بیایند؛ چراکه این فرد واقعا در خطر سرنگونی قرار دارد و توسط دشمنان محاصره شده است. به همین دلیل این افراد خود را ملزم به ترس و انزوا می‌کنند، پس این ترس در پوتین شرطی شده و (به‌دلیل ترس موجود) خود را ملزم به احتیاط فراوان می‌کند.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه گواه زنده همین معما است. حمله اخیر هواپیماهای بدون سرنشین به کرملین ممکن است کار جناح‌های اوکراینی یا داخلی روسیه باشد. حتی احتمالا این حمله به‌منظور برقراری یک چتر امنیتی گسترده‌تر، با یک عملیات با «پرچم دروغین» توسط خود دولت روسیه صورت گرفته باشد. در این شرایط ممکن است این فرد اقتدارگرا ادعا کند که این یک سوء‌قصد به جانش بوده است. این (ادعا) پوچ است؛ زیرا همه می‌دانند که رئیس‌جمهور در کرملین نبوده، بلکه در خارج از مسکو در عمارت طلاکاری شده خود، نوو-اگاریوو زندگی می‌کند. با این حال پوتین دلایل زیادی برای ترس از ترور دارد.

کلیشه‌ای در مطبوعات غرب درباره پوتین - و اسلاف پیشینش استالین، پیتر کبیر، ایوان مخوف - وجود دارد و آن این است که آنها به حد مجنون‌گونه‌ای پارانوئید هستند. این کلیشه‌ای است که ماهیت دیکتاتوری را به‌ویژه در روسیه نادیده گرفته و به درستی درک نمی‌کند. همه نظام‌های اقتدارگرا در تاریخ جهان مجبور به سرکوب مخالفان بوده تا این‌گونه قدرت خود را حفظ کنند و در نتیجه این اقدامات دشمنانی در داخل شکل می‌گیرند که فقط می‌توانند از خشونت برای سرنگونی حاکم استفاده کنند. همه این نظام‌ها جنگ و بیگانه‌هراسی را برای الهام بخشیدن و کنترل مردم خود به‌کار می‌گیرند که لژیون دیگری از دشمنان را ایجاد می‌کند. مطبوعات غربی همواره بر قدرت مطلق خودکامه در یک سیستم بدون محدودیت تاکید می‌کنند، بدون اینکه ببینیم یک سیستم بدون محدودیت یعنی حاکم در یک وضعیت دائمی هرج و مرج‌وار بدون هیچ‌گونه امنیت واقعی یا پایدار باید زندگی کند.

سیستم‌هایی که قوانین جانشینی روشنی ندارند، قدرت عظیمی را به حاکم می‌بخشند، اما به این معناست که هیچ وسیله‌ای برای بازنشستگی ندارند. در روسیه - چه در زمان تزارهای ایوان چهارم و پیتر اول، استالین یا پوتین- حاکمان می‌توانستند جانشینان خود را تعیین کنند؛ اما هرگز نمی‌توانستند این کار را بدون ایجاد یک تهدید بالقوه انجام دهند. در اکتبر۲۰۱۱، در جریان انقلاب‌های بهار عربی، پوتین ساعت‌ها به تماشای فیلم‌های وحشتناک سرهنگ قذافی، متحد طولانی‌مدت روسیه، که قبل از شلیک گلوله با سرنیزه لت و پار شده بود، گذراند. در همین اثنا پوتین تصمیم گرفت متحد خود بشار اسد را در سوریه نجات دهد و حتی خودش را. او بدون شک درباره ماهیت تزاری روسیه تامل کرد.

او از همان ابتدا از این موضوع آگاه بود: زمانی که یلتسین در سال۱۹۹۹ به او پیشنهاد ریاست‌جمهوری داد، پوتین تردید کرد و پرسید: «چگونه از خانواده خود محافظت کنم؟» جواب؟ برقراری دیکتاتوری و حفظ آن برای مادام‌العمر!هر تزار عاقلی می‌داند که اقتدار همیشگی او باید با هوشیاری وحشیانه‌ای همراه باشد. پتر کبیر معیارهای امپراتور با استعداد و فرمانده عالی را تعیین کرد که پوتین و هر حاکم دیگر روسیه آرزوی رسیدن به آن را دارد؛ اما پتر کبیر با توطئه‌های دائمی علیه زندگی‌اش مواجه شد که دلیلش شکنجه و اعدام شخصی هزاران تفنگدار شورشی بود. پتر کبیر حتی پسر شورشی خود الکسی را تا حد مرگ شکنجه داد. پتر روسیه مدرن را تاسیس کرد؛ حتی نام روسیا به‌عنوان یک امپراتوری جدید توسط او ابداع شد. او خود نیز عنوان امپراتور گرفت.

دولت هرگز با آن چشم‌انداز توسعه نیافته است. اما این خودانگاره امپراتوری معیار خطرناکی را برای جانشینان تحسین‌برانگیز پتر نیز تعیین می‌کند: تزار چه رئیس‌جمهور و چه دبیر کل که یک فرمانده نظامی نیز هست.اگر یک حاکم روس نتواند بر «جهان روسی» تسلط یابد، تاریخ را ناامید خواهد کرد. پتر در جنگ های خود بسیار موفق بود؛ اما حتی او تا نزدیکی دستگیر شدن توسط عثمانی‌ها پیش رفت و شکست خورد. با این حال رویای هر فرمانروای روسی فتح است. در سال۱۹۰۴، وزیر کشور نیکلاس دوم وی.کی پلهوه، ظاهرا توصیه می‌کرد: «آنچه این کشور به آن نیاز دارد یک جنگ کوتاه پیروزمندانه است. هر حاکمی (حتی در دموکراسی‌های ما) آرزوی یکی از آنها را دارد.» نیکلاس دوم در عوض با شکستی فاجعه‌بار مقابل ژاپن روبه‌رو شد. اما پوتین ریاست‌جمهوری امپراتوری‌گونه خود را ساخت و اعتماد به نفس بیش از حد خود را با یک دوره از «سه جنگ پیروزمندانه کوتاه» در چچن، گرجستان و سوریه تقویت کرد.

اما آنها درگیری‌های جزئی بودند. اوکراین بسیار متفاوت است.از دوازده امپراتور آخر دودمان رومانوف، شش امپراتور با خشونت جان باختند. ایوان مخوف و استالین در رختخواب مردند؛ چراکه آنها چنان ویرانی در اطراف خود ایجاد کرده بودند که هیچ‌کس جرات نابودی آنها را نداشت. در ژوئن ۱۷۶۲، امپراتور جوان جدید پتر سوم - نوه کوچک پتر کبیر- دستاوردهای پرهزینه روسیه در برابر پروس را کنار گذاشت. نگهبانان خودش و همسرش کاترین کبیر را سرنگون کردند. نگهبانان او را خفه کردند. اما در بیانیه مطبوعاتی اعلام شد که وی بر اثر هموروئید درگذشته است. زمانی که کاترین بعدا فیلسوف فرانسوی دالامبر را به روسیه دعوت کرد، او به شوخی گفت: «باید این پیشنهاد را نپذیرم؛ زیرا از بواسیر رنج می‌برم؛ چراکه در روسیه این یک بیماری کشنده است.»

پس از نیمه شب، در ۱۱مارس۱۸۰۱، امپراتور روسیه، پل، پسر کاترین و پتر سوم، با گام‌هایی در پله‌های قلعه میخائیلوفسکی خود از خواب بیدار شد. درحالی‌که توطئه‌گران - که تا حدی پیش از قتل مست بودند- به اتاق خواب او حمله کردند. او پشت پرده پنهان شده بود. توطئه‌گران توسط خدمتکار مورد اعتماد راه داده شدند. آنها توسط وزیر ارشد و ژنرال‌های ارشد او و با حمایت پسر خودش که در طبقه پایین منتظر بود، رهبری می‌شدند. آنچه بعد اتفاق افتاد، وحشیانه‌ترین انحلال یک مستبد روسی در تاریخ بود. پل که فردی ناسازگار و عربده‌کش بود، با جنگ نابود شد؛ فردی که با سیاست خارجی دمدمی مزاج‌گونه‌اش از جمله، در پی اعزام ارتش برای حمله به هندِ بریتانیا، با همدستی فرانسه بود. توطئه‌گران دیدند که پاهای او از پشت پرده بیرون است و وی را بیرون کشیدند. توطئه‌گران با یک جعبه طلایی به او ضربه زدند، یک چشمش از حدقه بیرون زد، سپس خود را روی او انداختند، سرش را روی زمین به‌قدری محکم کوبیدند که شکست، سپس او را با کمربند نظامی خفه کردند. در نهایت در حالت مستی سر او را خورد کردند.

درست بیش از یک قرن بعد، نیکلاس دوم توسط ژنرال‌هایش کشته نشد، بلکه توسط آنها سرنگون شد: بحران، با جمعیت‌های گرسنه در پایتخت پتروگراد تسریع شد؛ اما برخلاف تاریخ رایج، ژنرال‌هایش مجبور به کناره‌گیری از قدرت شدند، آن هم زمانی که در واگن راه‌آهن خود در راه سرکوب انقلاب بودند. پوتین تمام این تاریخ را می‌داند. «تاریخ چگونه مرا به یاد خواهد آورد؟» او در سال‌های اخیر مدام از مورخان می‌پرسید. انزوای او در دوران کووید او را به یکی از خطرناک‌ترین مخلوقات تاریخ تبدیل کرد: «تاریخ دوستِ قادر مطلق.» استالین با وسواس تاریخ را خواند و کتابخانه بزرگی جمع‌آوری کرد که نیمی از آن در دفتر کرملین پوتین موجود است. قبل از جنگ، پوتین دوست داشت از بازدیدکنندگان بخواهد کتابی را انتخاب کنند و سپس با هم کتاب حاشیه‌های تند استالین را بررسی کنند.

او روشنفکری مانند استالین نیست، اما زندگی‌نامه‌های تاریخی می‌خواند - از جمله زندگی‌نامه معروف روسی از پولس و «زندگی‌نامه خودم» از کاترین کبیر و پوتمکین. تاریخ برای او مهم است؛ او همیشه با وسواس رهبران روسیه در قرن هجدهم، پتر، کاترین و شاهزاده پوتمکین را خوانده است. آنها سه نفری بودند که بر اوکراین مسلط شدند. همه رهبران بعدی روسیه-شوروی، از جمله لنین و استالین، تصاحب اوکراین را برای تقویت دیدگاه خود در دولت روسیه ضروری می‌دانستند. این پتر بود که سنت‌پترزبورگ را تاسیس کرد و بر بالتیک غلبه کرد. این کاترین بود که با مشارکت معشوقه باهوشش، فرمانروا و شوهر در خفایش، شاهزاده پوتمکین، کریمه را در سال۱۷۸۳ و جنوب اوکراین را در ۱۷۸۷-۹۱ فتح کرد و شهرهای سباستوپول، اودسا، خرسون را که میدان نبرد امروزی را تشکیل می‌دهند، تاسیس کرد. وقتی اولین کتاب را در ۲۰۰۰نوشتم، پوتین در انتظار ترجمه آن، درخواست کرد که یک صفحه درباره فتوحات و شهرهای پوتمکین بنویسد.

او در سخنرانی‌ها و مقالات خود قبل از حمله به اوکراین، به کاترین و پوتمکین اشاره کرد. هنگامی که نیروهای او خرسون را گرفتند، مقبره پوتمکین را تسخیر کردند و وقتی اواخر سال گذشته عقب‌نشینی کردند، جسد شاهزاده را ربودند. من پیش‌بینی می‌کنم که پوتین یک مقبره باشکوه برای پوتمکین در مسکو ایجاد خواهد کرد تا ادعای روسیه درباره اوکراین را ثابت کند. اما تاریخ همچنین نشان می‌دهد که وقتی تزارها شکست می‌خورند چه اتفاقی می‌افتد. در سال۱۹۶۴، خروشچف خوش‌شانس بود که تنها پس از خطر جنگ هسته‌ای و تحقیر ملی بی‌سابقه در بحران موشکی کوبا بازنشسته شد؛ اگرچه جانشین او برژنف ترور او را پیشنهاد کرد. پیروزی یک حاکم روسی را آسیب‌ناپذیر و تقریبا مقدس می‌کند. شکست، یک حاکم روس را در معرض خطر از سوی نزدیک‌ترین درباریان، وزیران و ژنرال‌های خود قرار می‌دهد.

درحالی‌که عمدتا به این فکر می‌شود که تزارها توسط مردم سرنگون شده‌اند، اما اکثر آنها در واقع توسط نزدیک‌ترین همکاران خود در اعماق کاخ‌های خود نابود می‌شدند.نمونه‌ اولیه مدرن، پلیس مخفی دیگری است که مشتاق حکومت بود، لاورنتی بریا که در ژوئن۱۹۵۳ توسط رفقای مورد اعتماد و تا حدی پایین‌ترش، خروشچف و مالنکوف سرنگون شد (که خانه‌شان در نوو-اگورووو اکنون خانه پوتین است - چه دنیای کوچکی است.) در یک جلسه غیر منتظره، تیر خورد. وقتی رهبران روسیه سقوط می‌کنند، دشمنی معمولا از نزدیک‌ترین افراد می‌آید. استالین متفکرانه گفته است: «وقتی در راهروها قدم می‌زنی، هیچ‌گاه نخواهی فهمید که چه در انتظارت است.» پوتین پارانوئید نیست. او همیشه دلیلی برای هوشیاری دارد. دومیتیان همدردی می‌کند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: پوتین روسیه سزار قیمت طلا و ارز قیمت موبایل توطئه گران پتر کبیر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۹۹۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امنیت منطقه محور اصلی دیدار پوتین و علی‌اف

روسای جمهور آذربایجان در دیدار با پوتین گفت: روسیه از نظر امنیت منطقه‌ای در قفقاز و جغرافیای وسیع‌تر، کشور اصلی است. ما در تلاش برای تقویت اقدامات اعتمادآفرین، همکاری، درک متقابل و حل‌وفصل همه مسائل در راستای منافع متقابل هستیم. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، یکی از محورهای اصلی دیدار ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان، مربوط به امنیت منطقه بود.

رئیس‌جمهور روسیه گفت: از منظر تأمین امنیت منطقه به بررسی وضعیت خواهیم پرداخت. سؤالات زیادی در اینجا وجود دارد و آن‌ها مسائل بسیار حساسی هستند.

الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان نیز گفت: روسیه از نظر امنیت منطقه‌ای در قفقاز و جغرافیای وسیع‌تر، کشور اصلی است. خیلی مسائل به همکاری و فعالیت متقابل بین کشورهای ما بستگی دارد. ما در تلاش برای تقویت اقدامات اعتمادآفرین، همکاری، درک متقابل و حل‌وفصل همه مسائل در راستای فعالیت متقابل و منافع متقابل هستیم.

نشریه «کومرسانت» در این خصوص نوشت: دو رئیس‌جمهور پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیس دولت در سال 2024 اولین تماس رو در روی خود را داشتند. تغییر وضعیت در قفقاز جنوبی نیاز به آغاز سریع تماس‌های شخصی بین رهبران دو کشور پس از آغاز مرحله جدید سیاسی در روسیه و آذربایجان را حکم می‌کند.

این نشریه می‌نویسد: وضعیت منطقه قفقاز ناپایدار به نظر می‌رسد و چندین سناریو جایگزین برای توسعه و امنیت منطقه با مشارکت بازیگران رقیب (روسیه از یک طرف و غرب از طرف دیگر) وجود دارد. دو رهبر آذربایجان و روسیه به دنبال پاسخی مشترک به تهدید خارجی هستند. نگرانی اصلی هر دو کشور افزایش تهدیدات خارجی در منطقه است.

آیدین حسین‌اف، نماینده مجلس ملی آذربایجان به خبرگزاری «ینی مساوات» گفت: موضوعات مطرح شده در دیدار الهام علی‌اف با ولادیمیر پوتین نشان از توسعه روابط بین کشورها بر اساس اراده سیاسی دو رئیس‌جمهور دارد. روابط متقابل آذربایجان و روسیه چندوجهی است و در عین حال روابط سیاسی جایگاه مهمی در این روابط دارد. مسائل امنیتی منطقه‌ای به‌ویژه به حوزه روابط سیاسی مرتبط است. این واقعیت که آذربایجان و روسیه سال‌هاست که بخشی از یک اتحادیه واحد بوده‌اند، ویژگی منحصربه‌فردی از روابط بین کشورهای ما را شکل داده است. این شامل بسیاری از اجزای مهم است. روابط ما در سال‌های استقلال بیشتر توسعه یافته است. همانطور که می‌دانید روابط دیپلماتیک بین آذربایجان مستقل و روسیه در 4 آوریل 1992 برقرار شد. در 25 سپتامبر 1992 سفارت روسیه در آذربایجان شروع به کار کرد. اگرچه روابط در ابتدا در سطح مطلوبی قرار نداشت و به طور کامل منافع هر دو کشور را برآورده نمی‌کرد، اما پس از بازگشت حیدر علی‌اف رهبر ملی به قدرت سیاسی در آذربایجان، روابط بین کشورهای ما در عالی‌ترین سطح توسعه یافت. سند اصلی تشکیل‌دهنده مبنای حقوقی روابط دوجانبه، «پیمان دوستی، همکاری و امنیت متقابل» است که در 3 ژوئیه 1997 بین روسیه و آذربایجان امضا شد.

این سند توسعه روابط روسیه و آذربایجان را در سطح مشارکت راهبردی نشان می‌دهد. پس از به قدرت رسیدن الهام علی‌اف در سال 2003، روابط دوستانه و همکاری در روابط روسیه و آذربایجان خط عمیق‌تری به خود گرفت. رئیس‌جمهور الهام علی‌اف بر گسترش روابط دوجانبه با روسیه به عنوان یک عامل مهم تأکید می‌کند.

این نماینده مجلس ملی آذربایجان تأکید کرد: مسائل امنیتی منطقه همیشه در روابط آذربایجان و روسیه مطرح است. این روابط به نفع کل منطقه در تضمین ثبات در منطقه و جلوگیری از مداخلات نامناسب و بالقوه خطرناک توسط قدرت‌هایی که به منطقه تعلق ندارند از اهمیت بالایی برخوردار است.

روسیه کشوری کلیدی برای امنیت منطقه‌ای در قفقاز و جغرافیای وسیع‌تر است. آذربایجان این عامل را در نظر می‌گیرد. این مسئله خیلی به همکاری و فعالیت متقابل بین کشورهای ما بستگی دارد.

آذربایجان در تلاش است تا اقدامات اعتماد آفرین، همکاری، درک متقابل را تقویت کند و همه مسائل را در راستای فعالیت متقابل و منافع متقابل حل‌وفصل کند. موفقیت‌هایی در این راستا وجود دارد.

روسای جمهور آذربایجان و روسیه در 22 فوریه 2022 در مسکو اعلامیه در مورد اتحاد بین جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه را بر اساس سنت‌های دوستی تاریخی و حسن همجواری امضا کردند و کیفیت روابط بین دولتی ما به سطح جدیدی از اتحاد ارتقا یافته است. روابط ما هم اکنون بر اساس این اعلامیه است. توسعه روابط سیاسی در بالاترین سطح، تأثیر مثبتی بر گسترش روابط اقتصادی دارد.

موسی قاسملی دیگر نماینده مجلس ملی آذربایجان گفت: نشست پوتین و علی‌اف با پنجاهمین سالگرد افتتاح بزرگراه بایکال آمور که برای روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوری سابق اهمیت استراتژیک زیادی دارد تصادفی نیست. از اواخر دهه 20 قرن بیستم، هر چقدر هم که دولت شوروی تلاش کرد تا بزرگراه بایکال آمور را بسازد، حتی با استفاده از زندانیان، با وجود اینکه ده‌ها هزار نفر در این راه جان خود را از دست دادند، نتیجه حاصل نشد. این کار تحت رهبری حیدر علی‌اف، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی و معاون اول رئیس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی تکمیل شد.

موسی قاسملی معتقد است: همکاری‌های تجاری و اقتصادی که اساس مادی روابط بین کشورهای آذربایجان و روسیه است، در حال افزایش است. همانطور که مشخص است، در روابط بین‌الملل، بسیاری از کشورها می‌توانند اسناد امضا کنند و بیانیه بدهند، اما اگر پایه‌های مادی روابط قوی نباشد، احتمال شکسته شدن آن در مواقع بحران بسیار زیاد است. همچنین مسائل امنیتی منطقه‌ای جایگاه ویژه‌ای در روابط آذربایجان و روسیه دارد. بدون پرداختن به جزئیات باید بگوییم که عوامل اصلی مانع توسعه روابط دو کشور از جمله کمک به اشغالگران قره‌باغ و حضور نیروهای روسی در خاک ما، حذف شده است. دیدگاه‌هایی که از سوی رئیس‌جمهور علی‌اف بیان می‌شود، نشان‌دهنده سطح همکاری ما و نقش فزاینده آذربایجان در سیاست منطقه‌ای و جهانی است. از جمله سخنان مهم علی‌اف این بود که "مسائل امنیت منطقه همیشه در دستور کار نشست ما قرار دارد و روسیه کشوری کلیدی برای امنیت منطقه‌ای در قفقاز و جغرافیای وسیع‌تر است".

این دیدگاه‌های رئیس‌جمهور آذربایجان تأیید می‌کند که یکی از موضوعات اصلی که در دیدار با ولادیمیر پوتین مطرح شد، موضوع امنیت منطقه بود.

دعوت پوتین از همه کشورها برای گسترش کریدور شمال-جنوب

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پوتین: پاسخ متقارن به تحریم‌های غرب به نفع روسیه نیست
  • پوتین به چین سفر می‌کند
  • «پوتین» ماه می به چین سفر می کند
  • «پوتین» ماه می به چین سفر می‌کند
  • امنیت منطقه محور اصلی دیدار پوتین و علی‌اف
  • «پوتین» با هوش مصنوعی بازیگر شد
  • پوتین: روش های تروریست ها روز به روز پیچیده تر و وحشیانه تر می شود
  • شولتز: پوتین حق ندارد از امانوئل کانت نقل قول کند!
  • چرا پوتین در جنگ اوکراین از سلاح هسته ای استفاده نمی کند؟
  • روز تحلیف پوتین مشخص شد